ورود به سایت
بازدید کنندگان
امروز | 215 | |
دیروز | 257 | |
این هفته | 215 | |
این ماه | 2579 | |
بازدید کل | 104428 |
چگونه مشکلات روانشناختیِ کودکی که تحت یک حادثه آسیب زا بوده است را تشخیص دهیم؟
کودکانی که قبل از 11 سالگی در یک حادثه آسیب زا بوده اند نسبت به کودکان بزرگتر، سه برابر بیشتر احتمال دارد که دچار مشکلات روانشناختی شوند . کودکی که تحت حادثه بوده است اگر درمان نشود آسیب می بیند ولی در صورت درمان و حمایت درست و کافی از طرف والدین ، معلمان یا سایر افراد مورد اعتماد می تواند به خوبی با موضوع مقابله کند و کنار بیاید. کودک باید بلافاصله بعد از حادثه آسیب زا مورد درمان و حمایت قرار بگیرد تا بتواند با اتفاقی که پیش آمده روبه رو شود ، مرحله ی غم و اندوه را بگذراند و دوباره همراه با زندگی رو به جلو حرکت کند. بسیار مهم است که پس از حادثه دنبال نشانه های آسیب زا در کودک بگردیم و حتی کودکانی که سکوت اختیار کرده اند و به نظر می رسد نشانه ای از آسیب در آنان نیست مورد سنجش و حمایت و پشتیبانی قرار گیرند چرا که در غیراینصورت ممکن است کودک دچار اختلال” استرس پس از حادثه ” شود.
گام ها :
بسیاری از کودکان امروزی دچار اضطراب و آسیمگی هستند و مسلما برای والدین آنها بسیار دردآور است ببینند فرزندشان از موضوعی ناراحت یا نگران است.
اگر فرزند شما هم این مشکل را دارد، می توانید با راهکارهایی که در ادامه توضیح داده ایم، به آنها کمک کنید.
ابتدا باید به استرس های اخیر او توجه کنید. ببینید ناراحتی و نگرانی کودک در نتیجه چه چیزی بوده است. به طور مثال، رفتن به مدرسه جدید، متولد شدن خواهر یا برادر کوچک تر یا نداشتن رابطه نزدیک با اطرافیان. اگر عادت دارید بالای سر کودک می ایستید و با او صحبت می کنید، بهتر است زانو بزنید تا هم قد یکدیگر شوید و سپس در مورد مشکلاتش از او سوال بپرسید.
شاید فرزند شما مثلا مشکل لوزه دارد و باید عمل شود و این جراحی باعث هراس او شده
اضطراب همیشه منفی نیست . موقعی که ما در مورد اضطراب صحبت می کنیم بعد منفی آنرا می بینیم .درجاتی از اضطراب طبیعی حساب می شود و باعث می شود که ما تمرکز و انگیزه مان روی کاری که می خواهیم انجام بدهیم بیشتر بشود . مثلا کسی می خواهد برای امتحان رانندگی شرکت بکند یا خودش را برای مصاحبه ای آماده بکند یا می خواهد در مسابقه ی ورزشی شرکت بکند ، درجاتی از اضطراب در این فرد باعث می شود که تهییج وانگیزه در او ایجاد بشود که او برود و تمرین بکند ، برنامه ریزی و زمانبندی بکند که مثلا من برای دو هفته ی بعد چطور می توانم خودم را آماده بکنم . ما به این اضطراب تکلیف محور می گوییم . این باعث می شود که ما در کارمان بیشتر مسلط و متمرکز بشویم . یک وقتی اضطراب حالت غیر طبیعی به خودش می گیرد . این همان احساسی است که ما فکر می کنیم که احساس ناخوشایندی
در دوران کودکی بزرگترین ترس کودک جدا شدن از مادر است که برای بقا به طور غریزی در او به وجود میآید؛ بهگونهای که در نوزاد هفتماهه ترس از چهره ناشناس و غریبه پدید میآید و به دنبال آن در صورت شکلگیری دلبستگی ناایمن اضطراب جدایی به وجود خواهد آمد. ترسهای دوران کودکی به نوعی واکنش به محیط اطراف و کمبود امنیت در آن است.
طی دوران رشد ما شاهد ترسهای مختلفی از جمله ترس از صدای بلند و اشیای تیره در کودکان زیر یک سال و ترس از تاریکی، حیوانات، هیولا، ارواح و… در کودکان بزرگتر خواهیم بود که قابل انتظار و اغماض خواهند بود زیرا گذرا هستند و برخورد صحیح با آن از بین رفتن آنها را امکانپذیر میکند. چنانچه ترسهای طبیعی ادامه پیدا کرده و شدت یابد، با علایمی چون اختلال در خواب، پرخاشگری، ناخن جویدن، شبادراری و لکنت زبان مواجه خواهیم شد که زندگی روزانه